شروع دهه سوم زندگی :)
نزدیک به دو روزی میشود که قدم در دهه سوم زندگی گذاشتم. چیزی که همیشه از کودکی بهش فکر میکردم. فکر میکنم این دهه، بهترین دهه از عمر است. گرچه خیلی زود است برای این حرف، ولی توشه ی خالی، منو از این بزرگتر کردن، میترساند. چه ها که نمیخاستم بشوم در این سن. هنوز هم با آن آرزوها فاصله ی زیادی دارم.
این روزها بشدت، درگیر درس خاندن هستم، تا بتونم از سدی گذر کنم، ولی میدانم، در پس این سد هم آسایش نخاهد بود. امشب نگاه به نیمار 21 (neymar) ساله میکردم، که با چه هزینه ای به بارسلونا دعوت شد، و چه درآمدی دارد. چقدر هوادار، چقدر زندگی !. سرنوشت بعضی ها اینطوریه، انگار از قبل مشخص شده در جهان که افرادی باید سرشناس، و افراد دیگری در لِوِل های پایین تر قرار بگیرند.
حال بیست سالو پر کردیم و الان هم در سر ریزش هستیم، بقول مترسکی، بزرگ شدیم، بعضیا به آرزشون به ریش، ما هم به نبوغ رسیدیم. ولی چقدر بد میشود، که بیشتر شدن سنت، علایقت را عوض میکند، یه زمانی چه ها میخاستیم بکنیم، ولی الان آرزومون زندگی گوسفندیه. انقدر امروز پر از تناقض هستم که شاید اگر ادامه بدم، کلا خراب کنم ! پس سخن کوتاه میکنم.
تولد من راهم بعضی ها یاد کردند، بعضی ها نه. البته در این مشغله های امروزی انتظاری از کسی نمیرود، ولی امسال آروم ترین تولد من بود :)
که البته آخر شب، با حرکاتی عجیب، بسیار آرمانیش کردم ;)
- ۹۲/۰۷/۲۸