نقطه نظر های من

یک وبلاگ شخصی که فقط نظرات خودم رو توش درج میکنم.

نقطه نظر های من

یک وبلاگ شخصی که فقط نظرات خودم رو توش درج میکنم.

شاید درباره من

خوبه که قبل از نوشتن موضوعی، اشاره ی کوچیکی به خودم کنم، که البته این حرفها رو در پست سرآغاز نوشتم، ولی باز نیاز به تکرار مکررات است. شاید، شاید، برداشت شود که من از دانسته هام اینجا مینویسم، و یجور اطلاع رسانی از حقایق(بخیال خودم) میکنم. ولی اگر واقعا نوشته های من رو خونده باشید، خاهید دید، که سرشار از ندانم هاست، سرشار از پرسشهاست. من قصد ندارم که چیزی یاد بدهم، شاید عجیب باشد، ولی مینویسم که یاد بگیرم. این ی تجربه ی شیرینه برای من، که نمیدونم ثمرش چی میتونه باشه. شاید با نوشتن دارم غلبه میکنم به یک ترس ذاتی انسانی. من بیشتر سعی میکنم از پارادوکس های رفتاری خودم بنویسم، که متاسفانه ترسهایی دیگر، هیچوقت جرات نوشتن بی پرده را نداده، ولی باز با این کلمه های چادر به سر، سعی به ارضای خودم دارم. همیشه آرزو داشتم که بعد از خوندن نوشته ای از من، بجای اینکه مخاطب حس کند چیزی یادگرفته است، برایش پرسشی عمیق تر مطرح شود. پس بدانید،این مرامنامه، نه شکسته نفسی است، نه تواضع، این حقیقی ترین نوشته این وبلاگ است :)

دسته بندی نوشته ها
آخرین نوشته
دوستداشتنی ترین نوشته ها
مطالب پربحث‌تر
آخرین دیدگاه ها

تب خانندگی

پنجشنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۲، ۰۱:۳۲ ق.ظ

چند ساعت پیش، توی تلویزیون برنامه شوک رو دیدم. برنامه ای در قالب مستند، که هدفش شوک دادن است. شناخت من از این برنامه از قسمت هایی بود که درباره گولد کوئست و شرکت های هرمی بود. و علاقه ی من به اون در قسمت های گروگان گیری و هیجان انگیزش بود. همیشه که برنامه هاشو میدیدم، از نقض حریم شخصی و آزادی بدیهی انسانها عصبی میشدم، ولی همواره سوکت کردم. تا امروز که به قشری پرداخته بود که برای من خیلی محترم هستند. و تمام این برنامه رو بی احترامی به خودم میدیدم. این قسمتش با عنوان "تب خانندگی" به وضعیت علاقه مندان این زشته پرداخته بود.

من زیاد اهل نقد نیستم، بیشتر انتقاد را ترجیح میدهم. یکی از علتهاش هم اینه که این متن کاملا یکطرفه است، و یک گفتگوی 2طرفه نیست نیست، گرچه گفتگوی 2طرفه هم با اینها هیچوقت سازنده نیست. هیچوقت نمیتونم خوب چیزی رو بکوبم، ولی کاش میتونستم :)

بیشتر از این ناراحت میشوم که مجریان (تمام عوامل مدنظرم است) این برنامه خود را دانای کل میدانند که هیچوقت فریب نمیخورند. به همین خاطر همیشه نگاهی عاقل اندر سفیه به قضیا دارند، و با طرز صحبت و برخورد با افراد فریب خورده، توی ذهن بیننده اون فرد رو ی احمق بدیهی نشون میدن. که اگر نگاهی به زندگی خودشون بکنی پر از اعتقادات احمقانه است. اگر بحث خرافات مطرح باشد، که با امثال شما نمیشود رقابت کرد، ولی سخن در دل نگه خاهم داشت ! و به نکته ای بسنده میکنم : که از نظرمن، کسی که پیش فالگیر میره، همون قد میفهمه که کسی که فال حافظ میگیره (یا مشابه !). من نمیگم بی شعورن یا باشعور. فقط خاستم بگم در یک سطح هستند :)

کسی حق نداره در دوربین مخفی از کسی فیلم بگیره بعدش پخش کنه. به هیییییچ عنوان. از نظر من این آدم با اون کسی که از شریک جنسیش قایمکی فیلم میگیره یا خدا رو قسم میخوره که پخش نمیکنم فرقی نمیکند. فقط خاستم بگم در یک سطح هستند :)

کسی حق نداره از یک بچه سوال بپرسه راجع مسئله خانوادش اون هم در تلویزیون ! این فریب بزرگه. با هر هدفی هم باشه نا پسنندیدس، که از ی بچه راجع به مادرش بپرسی، و اون هم در بهت دوربین و خبرنگار مهربون، جواب سوالها رو با بله جواب بدهد که بعد به مخاطبتون نشون بدید چه مادر بدی دارد.

همه اینها بکنار. مشکل من با این برنامه بخاطر ساخت برنامه "تب خانندگی" بود. برنامه ای که از جمعی از عاشق های خانندگی، مصاحبه شده بود که عمدتا، مال باخته و احمق بودند. اصلا کاری ندارم اینکه اون افراد چقدر کارشون اشتباه بوده. فقط میخام بدونم هدف از ساخت این برنامه چیه ؟!! اگر اینکه جلوی کلاه بردارها رو بگیرید، پس چرا اون حرفها رو میزنید ؟ یا اصلا اینکارها رو میکنید؟ یک راست بسراغ کلاه بردارها برید و از اونا بازجویی کنید و اونا رو بازداشت کنید. تا عاشقان این مسیر در دام اینها نیوفتند. وقتی که هدف نشون دادن کلاه برداری های این راهه، چرا حتا با یک کلاهبردار در این رابطه صحبت نشد، و تنها با مالباختگان گفتگو کردند؟ چرا یکبار هم نشان از دستگیری این کلاهبردارها نبود ؟ برنامه جوری بود که آقا، تا توی احمق نری پیشش، کسی نمیاد کلاهتو برداره. پس بهتره حماقت رو تموم کنیم.

ولی چطور برای کشوری که ماهواره رو جمع میکنه، اینترنت رو فیلتر میکنه و تلویزیون و انتشاراتش و تمام محصولاتش از وزارتی مث ارشاد بیرون میاد که مبادا ما به جهنم بریم، مهم نیست که کلاهبردارهای این چنینی راست راست بچرخند ؟

یا اصلا یک نکته انحرافی. چطور وقتی یکی میاد مستند درست کنه، هزارتا کلاهبردار و قاچاقچی و خونه فساد و غیره پیدا میکنه، ولی پلیس نمیتونه ؟! یعنی هر وقت اراده کردند، پیدا کردند. ولی پلیس نه !. من خودم نه شیشه مصرف میکنم نه کراک، ولی اگه هرکدوم از اینها رو بخام میتونم کمتر از 1-2 ساعت بخرم. پس چطور .... ؟!

تمام دنیا برنامه میسازن که آهای مردم شما استعداد کشف نشده داری! یا برنامه هایی مث Amrican Idol و مشابه، شهر به شهر میچرخه تا اگه استعدادی هست و خودش نمیدونه پیداش کنن. بعد اینا برنامه میسازن، میگن یکی نونواست، یکی خاننده ! انقدر زور نزن.

یا اصلا اون پاپ خون هایی که صدا نداشتند توی برنامه هیچی. اون رپر چی؟ اون که خوب میخوند؟ برای چی مجری اون حالت تمسخر رو بخودش میگیره، یا در زمانی اون رو میزارن، که همه ی اون خاننده ها احمق نشون داده شدند ؟ یا اینکه "علی لهراسبی" کی باشه که بخاد بگی طرف رپر اجتماعیه-سیاسیه، خودش نمیدونه چی میخونه. مگه میشه کسی چیزی بنویسه که نفهمش؟!

جوری از مازیار فلاحی و خاجه امیری صحبت میکنن که انگار از شکم ننشون با میکروفون بیرون اومدن، و هیچوقت سختی نکشیدن، هیچ وقت کار ضعیف نداشتند، به یکباره خاننده بودند و محبوب !

خیلی حرفهای دیگه هم هست که خب بدلایلی نمیگم، ولی باید به دست اندرکاران این برنامه گفت....وجدان. وجدان....وجدانت را بیدار کن.

به عنوان آخرین حرف :

پس تُف به شوک و هرچی خبره کشکه....
  • کا وه

نظرات  (۱)

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!
پاسخ:
:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی