نقطه نظر های من

یک وبلاگ شخصی که فقط نظرات خودم رو توش درج میکنم.

نقطه نظر های من

یک وبلاگ شخصی که فقط نظرات خودم رو توش درج میکنم.

شاید درباره من

خوبه که قبل از نوشتن موضوعی، اشاره ی کوچیکی به خودم کنم، که البته این حرفها رو در پست سرآغاز نوشتم، ولی باز نیاز به تکرار مکررات است. شاید، شاید، برداشت شود که من از دانسته هام اینجا مینویسم، و یجور اطلاع رسانی از حقایق(بخیال خودم) میکنم. ولی اگر واقعا نوشته های من رو خونده باشید، خاهید دید، که سرشار از ندانم هاست، سرشار از پرسشهاست. من قصد ندارم که چیزی یاد بدهم، شاید عجیب باشد، ولی مینویسم که یاد بگیرم. این ی تجربه ی شیرینه برای من، که نمیدونم ثمرش چی میتونه باشه. شاید با نوشتن دارم غلبه میکنم به یک ترس ذاتی انسانی. من بیشتر سعی میکنم از پارادوکس های رفتاری خودم بنویسم، که متاسفانه ترسهایی دیگر، هیچوقت جرات نوشتن بی پرده را نداده، ولی باز با این کلمه های چادر به سر، سعی به ارضای خودم دارم. همیشه آرزو داشتم که بعد از خوندن نوشته ای از من، بجای اینکه مخاطب حس کند چیزی یادگرفته است، برایش پرسشی عمیق تر مطرح شود. پس بدانید،این مرامنامه، نه شکسته نفسی است، نه تواضع، این حقیقی ترین نوشته این وبلاگ است :)

دسته بندی نوشته ها
آخرین نوشته
دوستداشتنی ترین نوشته ها
مطالب پربحث‌تر
آخرین دیدگاه ها

کشتی پهلوانی

شنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۱، ۱۲:۱۱ ق.ظ

بعضی وقتا از بچه‌های توی فیسبوق میپرسم چرا انقدر اسیر این فکاهی‌ها میشید، یا وقتی انتقاد میکنم که ملت ما فقط دنبال خندن، با جواب کوبنده‌ی اینکه ایران امروز به خنده نیاز داره، مواجح می‌شوم. ولی این خنده‌ی امروز ما، گریه‌ی فردای ما میشه ...

ولی مسئله اینجاست که درست است که مردم ایران، امروزه سخت‌ترین دوران خودشون رو دارن می‌گذرونن، و این چیزیه که همه، حتا در تلویزیون به آن اعتراف کرده‌اند، ولی درمان دردشان خنده نیست. درمان دردشان دلار ۹۰۰ تومانی است‌‌ ! و دیگر چیزهایی که نیاز نیست نوشته بشن، باید حس بشن، که میشن.

یکی از چیزهایی که مردم به آن همواره نیاز دارند (نه فقط الان) شادی است، نه خنده. شادی میتواند اشک های یک مادر باشد. میتواند خستگی پاهایت باشد، میتوان روی تخت بیمارستان، بخاطر از خود گذشتگی، شاد بود. شادی میتونه‌ توی نگاه کردن لبخند یه کودک باشه. شادی میتواند حس غرور باشد، شادی میتواند مرگ دشمن باشد. شادی میتواند نگاه کردن یک پهلوان باشد.

امشب، یاد یکی از حرفهای پهلوان تختی افتادم، که میگفت، "قبل از قهرمان جهان شدن، دوست داشتم، شوروی و آمریکا را روی سکو چپ و راستو خودم ببینم، ولی الان احساس میکنم که این چیزا ارزشی ندارد، و ارزش واقعی، شاد کردن دل مردم است، و من از اینجا به مردم ایران کرنش(:تعظیم) میکنم." تختی این حرف رو وقتی گفت، که چند ثانیه‌ای نمیشد از سکوی اولی جهان پایین اومده بود. شخصیت این مرد بزرگ‌تر از چیزیه که بشه با هر کسی مقایسه کرد، ولی میخام یادآور بشم، ورزشکارایی رو که بعد از سوت پایان بازی، و پیروزی چکارهایی که نمی‌کنند. مثل المپیک ۲۰۱۲ که ورزشکار پرتاب دیسک آلمان، بعد از گرفتن مدال طلا، با چه هیجانی استادیوم رو دوید و لباس‌هایش را پاره کرد. فرق ورزشکار و پهلوان همین است. شاید عبدالله موحد بیشترین مدال‌های کشتی را گرفته باشد، شاید تختی نیز مدال‌های زیادی گرفته باشد، که اصلا سن من قد نمی‌دهد که تصویری از آنها در ذهنم باشد، ولی امروز من، تختی رو با حرفش یاد می‌کنم، فرق ورزشکار و پهلوان این است.

امشب هم روسیه و آمریکا در چپ و راست ایران ایستادند. تا بار دیگر ایران قهرمان کشنی جهان شود. برای من آمریکایی و ایرانی مهم نیست. برای من مهم این بود، که امروز مردم شاد شدند. برای من مهم بود، که امروز عشقی بزرگ در دل خیلی‌ها بود، چندین هزارنفر تلاش کردند، تا به این هدف پاک برسند، و این رقابت شیرین بود.

خوش‌حالم که مرام پهلوانی از کاوه‌ی آهنگر، پوریای ولی و خیلی‌های دیگر دست به دست آمده، به امثال تختی رسید، و امروز هم جوانانی را دیدم که مستعد برای یدک کشیدن این بار سنگین پهلوانی بودند. جوانانی امروز افتخار آفریدند که از کمترین امکانات برخورداند، ورزشکارانی که همواره افتخارات جهانی ‌می‌اورند، ولی دست‌مزد مادی‌اشان یک دهم فوتبالیست‌های مفت‌خور و بیشعور نیست.

من امروز افتخار کردم به همه‌ی آنها، بخصوص صادق گودرزی، که از ته دل دوست دارم، عکسش رو روی دیوار اتاقم بزنم، و به عنوان یک جوان، یک جوان ورزشکار دیگر رو الگوی خودم قرار بدم. من به همشون افتخار کردم، که دست آمریکایی‌ها رو به گرمی فشردند. و ممنونم از تماشاگرانی که برای آنها دست می‌زدند، تا بگویند ما جدا از سیاست هستیم، و تنها انسانیت برایمان مهم است. که حتا انقدر واضح بود، حرفهای مجریان تلویزیون که منکر این تشویق بودند هم تاثیری بر روی امثال من نداشت.

امیدوارم تمام دردو بلاهای کشتی‌گیران، و تمام تیم فنی‌اشان، بخورد بر سر فوتبالیست‌ها، بر سر کسانی مثل فرهاد مجیدی، مثل علی کریمی، مثل شیث رضایی و و و که کم هم نیستند.

  • کا وه

نظرات  (۳)

بهت تبریک میگم بخاطر حس خوبت و برای اینکه اینقدر قشنگ  قهرمانی رو تعریف کردی ایران  قهرمان زیاد داره اما پهلوان کم داره ، دیشب دل همه شاد شد امیدوارم  ایران و ایرانی همیشه پرافتخار بدرخشه و پرچمش  در دست پهوانانی باشه که غیرت و عزت وشعور ایرانی بودن خودشون رو به هیچی نمیفروشن .

 

پاسخ:
بله، البته جا برای گفتن از مرام پهلوانی بسیار است.
من چیز زیادی از آدم هایی که اسم بردی نمی دونم چون خودتم می دونی اهل ورزش نیستم ولی از دو تا پاراگراف آخر متنت حسابی کیف کردم. بی نظیر بود چون برای یک لحظه حسی که داشتی رو درک کردم. و تازه فهمیدم منظورت از حرفای دیشب چی بود:دی
پاسخ:
:D

mikham farsi type konam nemishe !!
ghashang neveshti ama in khate akhar ke esme ali karimio ovordi hich khosham nayomad
az vaghti amu shodi kheylii mosbato moadab shodii ...
پاسخ:
اول به فرهاد مجیدی گفتم که خودم استقلالی هستم. ولی نباید تعصبی رفتار کرد، قبول کن.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی